اینجانب حسین بیگدلی شاملو در نوزدهم شهریور ماه سال شصت و پنج شمسی در بیمارستان پارس(فاطمة الزهرا) اهواز بدنیا آمدم. سه سال اول دوره ابتدایی را در دبستان شهید عباسپور، سال چهارم در دبستان شهدای نورد و سال پنجم ابتدایی را در دبستان شرافت گذراندم. سه سال دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی غیرانتفاعی پژوهش، سال اول متوسطه را در دبیرستان بهارستان و دو سال بعد را در دبیرستان شهدا گذراندم.دوره پیش دانشگاهی را نیز در مؤسسه غیرانتفاعی توسعه به اتمام رساندم.
از همان بدو کودکی انسان آرام و مظلومی بودم که اطرافیانم به این امر واقف بودند.هوش نسبتا" خوبی داشتم و انسان روبه بالایی به حساب می آمدم.سال دوم متوسطه در گروه سرود مدرسه به سرپرستی عموی بزرگوارم شرکت کردم و از این کار و هنر بسیار لذت بردم تا جایی که تا دوسال بعد هم با ایشان در مراسمات مختلف شرکت میکردم و به عنوان عضوی از گروه سرود همخوانی میکردم.بعد از این مدت به علت تلاشهای مکرر برای ورود به دانشگاه و کنکور نفسگیر آن زمان سرود و موسیقی را کنار گذاشتم ولی تأتر را تا حدود کمی دنبال میکردم.
در سال هشتاد و پنج با قبولی در کنکور به دانشگاه راه پیدا کردم و در رشته سخت افزار کامپیوتر در مقطع کاردانی قبول شدم و این آغازی بر زندگی من بود
از همان بدو کودکی انسان آرام و مظلومی بودم که اطرافیانم به این امر واقف بودند.هوش نسبتا" خوبی داشتم و انسان روبه بالایی به حساب می آمدم.سال دوم متوسطه در گروه سرود مدرسه به سرپرستی عموی بزرگوارم شرکت کردم و از این کار و هنر بسیار لذت بردم تا جایی که تا دوسال بعد هم با ایشان در مراسمات مختلف شرکت میکردم و به عنوان عضوی از گروه سرود همخوانی میکردم.بعد از این مدت به علت تلاشهای مکرر برای ورود به دانشگاه و کنکور نفسگیر آن زمان سرود و موسیقی را کنار گذاشتم ولی تأتر را تا حدود کمی دنبال میکردم.
در سال هشتاد و پنج با قبولی در کنکور به دانشگاه راه پیدا کردم و در رشته سخت افزار کامپیوتر در مقطع کاردانی قبول شدم و این آغازی بر زندگی من بود